Little Known Facts About داستان های واقعی.
Little Known Facts About داستان های واقعی.
Blog Article
خانواده پرون اطلاع چندانی نداشتند از اینکه گفته میشد زمانی در این خانه ۲۰۰ هکتاری، زنی به نام باثشبا تایر و چهار فرزندش زندگی میکردند که سه نفر از آنها در جوانی مردند.
برخی تصور میکنند که خدمه پس از نوشیدن مقداری الکل شورش کردهاند، اما هیچ نشانهای از خشونت وجود ندارد. برخی دیگر معتقد بودند دزدان دریایی به کشتی یورش بردند، اما هیچ چیز با ارزشی گم نشده بود.
خانه » انشا جدید ✍️ » داستان ترسناک واقعی با روایت های وحشتناک از سراسر جهان برای بزرگسالان
Rastannameh
وقتی که مرد غریبه به ماشین رسید، صورتش را به شیشهی ماشین چسباند و با چشمانی سرخ و دیوانهوار به دختر خیره شد. موهای مرد آشفته و کثیف بود. روی صورتش نیز زخمهایی عمیق خودنمایی میکرد.
انشا شب یلدا برای پایه های مختلف تحصیلی در مورد مهمانی و آداب شب یلدا
الیزا لام تنها جدیدترین مورد در این هتل بود. تاریخ تسخیرات ادعا شده، به افتتاحیه هتل در سال ۱۹۲۷ بازمیگردد و دارای ۱۶ قتل، خودکشی و رویدادهای بیشمار دیگری است که باورشان بسیار سخت است.
فضای داخلی دارای یک راه پله مرکزی بزرگ، کف سنگ مرمر و حتی یک آسانسور و رستوران سیار بود. این عمارت در سال ۱۹۱۴، زمانی که آقای پیتوک نزدیک به ۸۰ سال و همسرش ۶۸ سال داشت، تکمیل شد.
حتی میهمانان ادعا کردهاند که یک گاوچران را دیدهاند که در اتاق ۴۲۸ در پای تختشان ظاهر شده است. این واقعیت که میهمانان میتوانند، نواختن پیانو در شب توسط بنیانگذار فلورا استنلی را بشنوند، چندان دلهرهآور نبود اگر این موضوع که او ۸۰ سال است که مرده، واقعیت نداشت.
مرد از وسط مسیر پیاده شد و او را رها کرد. او مورگان را به محض ورودش غمگین ساخت. اگرچه مشخص نیست که این شخصیت شوهرش است یا نه، مورگان با اندوه در شهر سرگردان شد و یک تپانچه تهیه کرد.
بازدیدکنندگان ادعا کردهاند که صدای قدمهایی را در اتاق خواب او شنیدهاند، دستگیرههای در به خودی خود چرخانده شدهاند و حتی تغییرات شدید دما را احساس کردهاند.
زونا در اکتبر ۱۸۹۶ با آهنگر ۳۷ ساله، ادوارد تروت شو، ملاقات کرد. او ۲۳ ساله بود. آن دو تنها چند هفته بعد، با ناراحتی خانم هیستر، ازدواج کردند و به خانهای نزدیک مغازه شوهر نقل مکان کردند.
در دهه ۱۹۷۰، این مزرعه توسط خانواده مایرز خریداری شد و به یک مسافرخانه تختخواب و صبحانه تبدیل شد. از آن زمان تجسمات و صداهای شبحوار در آنجا گزارش شده است.
میهمانان از قهقهه بچهها، دویدن در راهروهای طبقه چهارم، درها که به طور غیرقابل توضیحی بسته میشوند، چراغهای سوسوزن و کاهش چشمگیر دما گزارش کردهاند.
او پیش من آمده بود تا تصمیم طلاقش را تايید را کنم ولی من این تایید را به او ندادم و بعد از چند جلسه که خواستم با شوهرش در جلسات حاضر شود، دیگر به مشاوره نیامد.